
بوسیدن حجره الاسود و لمس رکن یمانی
شخص مسلمان هنگامی که برای انجام اعمال حج وارد حرم میشود و طواف کعبه را شروع میکند، برای او جایز است که به عنوان اطاعت از اوامر خدا و تبعیت از سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم حجرالأسود را ببوسد و رکن یمانی را نیز استلام کند و آن را لمس نماید.
درباره مشروعیّت بوسیدن یا لمس کردن حجرالاسود دلائل زیادی وجود دارد، زیرا که خود پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم شخصاً آن را بوسیده است، چنانکه از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت شده که گفته است:
«رأیت رسولالله صلی الله علیه وسلم حین یقدم مکه إذا أستلم الرّکن الأسود اوّل ما یطوف یخبّ ثلاثه أطواف من السّبع»[۱]: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به مکه میآمد او را میدیدم که رکن حجرالاسود را استلام میکرد، سپس سه دور (یا شوط) اول طواف را از هفت دور (یا شوط) به صورت دو آهسته انجام میداد.
همچنین از جابر بن عبدالله رضی الله عنهما روایت شده و گفته است: «لما قدم النّبیّ صلی الله علیه وسلم مکه دخل المسجد فأستلم الحجر ثمّ مضی علی یمینه، فرمل ثلاثا و مشی أربعاً…»[۲]: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم وارد مسجدالحرام شد (بعد از شروع به طواف از ابتدای حجرالاسود) آن را استلام کرد، سپس از طرف راست آن، طواف بیت را آغاز نمود (به گونهای که) سه دور (یا شوط) اول را با دو کوتاه و چهار دور (یا شوط) دیگر را آرام و با راهرفتن عادی انجام داد…
بنابراین مسلمانان فقط به قصد و نیّت اطاعت و پیروی از سنّت و روش پیامبر صلی الله علیه وسلم حجرالأسود را (به هنگام طواف بیتالله) میبوسند یا لمس میکنند، نه به این اعتقاد و باور که سنگ میتواند نفع یا ضرری به آنان برساند. و به همین خاطر بود که امیرالمؤمنین عمربن خطاب رضی الله عنه به هنگام طواف کعبه قبل از بوسیدن حجرالأسود گفت: «إنّی لأعلم أنّک حجر ما تنفع و لا تضرّ، ولولا أنّی رأیت رسولالله صلی الله علیه وسلم یقبّلک ما قبّلتک»[۳]: بیگمان من به خوبی میدانم که تو (ای حجرالأسود!) سنگی هستی نفع و ضرری نمیرسانی، اگر رسول خدا را نمیدیده بودم که تو را میبوسید هرگز تو را نمیبوسیدم.
همچنین ابن جریر طبری رحمهالله میگوید: «عمر بن خطاب رضی الله عنه به این دلیل چنین مطالبی را راجع به حجرالاسود بیان نمود که مردم هنوز تازه از پرستش بتها فاصله گرفته بودند، لذا او میترسید که مبادا مردم جاهل و ناآگاه تصور کنند که بوسیدن یا لمسکردن حجرالأسود از باب تعظیم و تکریم در برابر سنگهاست، کما اینکه در جاهلیّت عربها چنین کاری را میکردند، بنابراین عمربن خطاب رضی الله عنه میخواست با این گفتار و کردار خود، به مردم این آموزش و آگاهی را بدهد که: «بوسیدن یا لمسکردن حجرالأسود، فقط به خاطر پیروی از سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم است، نه اینکه خود سنگ میتواند نفعی یا ضرری به کسی برساند، کما اینکه در جاهلیت مردم درباره بتها چنین اعتقاداتی را داشتند!!» پایان کلام طبری.
و امّا آنچه که از حدیث ابوسعید روایت شده است که عمربن خطاب رضی الله عنه هنگامی که مطالب فوق را درباره حجرالاسود بیان نمود، علی بن أبیطالب رضی الله عنه خطاب به او گفته است: «حجرالأسود نفع و ضرری میرساند!» و اینکه گویا گفته است: هنگامی که خداوند از ذریّه آدم عهد و پیمان گرفت، این امر را در لوحی نوشت و آن را در دل و درون حجرالأسود انداخت، همچنین در اینکه علیبنابیطالب گفته است: از رسولخدا صلی الله علیه وسلم شنیدم فرمود: «یؤتی یوم القیامه بالحجر الأسود و له لسان ذلق، یشهد لمن إستلمه بالتّوحید»[۴]. باید دانست که چنین روایتی، با سند موثقی از علی ابن ابیطالب رضی الله عنه به اثبات نرسیده است، و حافظ ابن حجر نیز در فتح الباری: میگوید: در سند آن أبو هارون العبدی وجود دارد و روایت او بسیار ضعیف میباشد.[۵] ناگفته نماند أبوهارون که این روایت را نقل نموده، شخصی است که نزد علما نقل حدیث از او پذیرفته نمیشود، چون بعضی از آنان او را فردی دروغگو میدانند. چنانکه نسائی درباره او میگوید: «متروک الحدیث میباشد» حماد ابن زید میگوید: «أبو هارون العبدی، شخص دروغگوئی است به طوری که صبح یک نوع دروغ میگوید و شب نوع دیگری).
جوزجانی میگوید: «أبو هارون بسیار دروغگو و تهمتزن میباشد» و بالاخره ابن حبان میگوید:«أبو هارون روایاتی را که از ابوسعید نقل میکرد در واقع از احادیث او نبودند، از اینرو جایز نیست از او احادیث و روایات نقل شود مگر اینکه به عنوان نمونه و ابراز تعجّب نوشته شوند»[۶] بنابراین کسی که در نزد علما چنین حالتی و معروفیتی دارد پس چگونه میتوان به روایاتش اعتماد کرد و آنها را پذیرفت؟!
علاوه بر این باید توجه داشت به هنگام طواف کعبه آنچه درباره حجرالاسود جایز است انجام گیرد این است: اگر بوسیدن آن برای زائر میّسر شد، پس آن را ببوسد، امّا اگر این کار برای او امکانپذیر نبود فقط دست بر آن بکشد، و اگر هم این کار امکانپذیر نبود و یا موجب اذیترساندن و به زحمت انداختن دیگران میشد، کافی است فقط با دست راست به آن اشاره کند. همچنین استلام و دستکشیدن به رکن یمانی نیز جایز است.
از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت شده که گفته است: «لم أر النّبیّ صلی الله علیه وسلم یستلم من البیت إلاّ الرّکنین الیمانیین»[۷]: ندیدهام که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به چیزی از خانه کعبه دست بزند و آن را لمس کند مگر دو رکن یمانی: (حجرالأسود و رکن یمانی).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]- صحیح بخاری ح شماره / ۱۶۰۳٫
[۲]- به روایت مسلم از حدیث جابربن عبدالله.
[۳]- به روایت بخاری و مسلم.
[۴]- یعنی در روز قیامت حجرالأسود در حالی که زبانی گویا و روان دارد حاضر میگردد و برای هر کسی که او را بوسیده یا لمس کرده است گواهی توحید میدهد.
[۵]- فتحالباری شرح صحیح بخاری، از حافظ بن حجر عسقلانی ج ۴ ص ۲۶۹ شرح احادیث ۱۶۰۳ ببعد…
[۶]- نقل از تهذیب الکمال، تألیف حافظ مزی ج ۲۱ ص ۲۳۲-۲۳۶٫
[۷]- صحیح بخاری و مسلم.
نویسنده: عبدالرزاق بن عبدالمحسن البدر